توقف محرکهای تکانهای در بازار
شرایط کنونی بازار فولاد شرایطی است که ضرورت احتیاط و رصد شرایط را برای فعالان آن ایجاب میکند، به گونه ای که بعد از افزایش قیمتها، با توجه به تجربههای تاریخی و رفتارشناسی فعالان، باید این بازار وارد یک فاز ریزش قیمت میشد که از آن به شرایط «تعدیل و تثبیت» یاد میکنند؛
ولی این اتفاق نیفتاد تا بازار بار دیگر روی غیرقابل پیشبینی خود را نشان دهد، در چنین شرایطی رصد بازار در دو سمت سقف و کف قیمتی از اهمیت بالایی برخوردار است. محصولات فولادی و خصوصا میلگرد و در لایه دوم تیرآهن، کالاهایی هستند که به سادگی در کشورهای منطقه به پول نقد تبدیل میشوند،در واقع صدور میلگرد و تیرآهن به همسایگان محملی برای تامین دلار است. این شرایط هنوز جرقههای اولیه خود را سپری میکند، هرچند نمیتوان هنوز آن را خطرناک دانست، چرا که باید منتظر ماند و دید که حجم تقاضا در بازارهای افغانستان و عراق به چه میزان است.
با این پیشفرض که موجودی انبارها بسیار بالا است و تولید در بازار ایران مناسب است، این روند تاثیر خود را بر لایه دوم یعنی بر حجم عرضه و تقاضای واقعی میگذارد و بدبینی انتظاری که احتمال دارد در بازار خودنمایی کند، نمیتواند مانع آن شود. از سوی دیگر با توجه به اینکه قیمت در بازار فولاد و در حوزه میلگرد تقریبا در ۳ هزار و ۵۰۰ تومان برای هر کیلو ثابت شده است، این قیمت برای بازاری که مدتها بر پایه ۲ هزار تومان تثبیت شده بود قیمت بالایی است. در کنار این موضوع، اگر فاز بدبینی خیلی جدی شود، احتمال کاهش نرخ در بازار فولاد وجود دارد، به چند دلیل؛ زمانی که از قیمت هر کیلو ۳ هزار و ۵۰۰ تومان و با فرض دلار ۸ هزار تومانی صحبت میکنیم، چیزی معادل ۴۳۷ دلار برای هر تن را در نظر میگیریم، در بازارهای جهانی، همین کالا تنی ۵۵۰ دلار است، یعنی حداقل ۱۰۰ دلار از قیمت جهانی عقب هستیم، یعنی اگر فقط بر پایه قیمت دلاری محاسبه قیمتی کنیم، میتوانیم بگوییم میلگرد تا میزان ۸۰۰ تومان در هر کیلو بالاتر از قیمت کنونی جای رشد قیمتی دارد.
ممکن است عدهای بگویند تحلیل قیمتی با نگاه صادراتی اشتباه است و باید بازار داخلی را با مقیاسهای داخلی بسنجیم ولی وقتی بازار را تحلیل میکنیم باید همه جوانب را در نظر بگیریم، وقتی قیمتگذاری در بازار فولاد صورت می گیرد باید تمامی سیگنالها را رصد کرد بنابراین قیمت ۴ هزار تومان برای میلگرد، اوج و سقف قیمتی است (هرچند قرار نیست بازار به آن درجههای قیمتی برسد)، اما یک کف قیمتی را هم باید لحاظ کرد، کف قیمتی، همان قیمت تمامشده است که در حال حاضر به نسبت قیمت شمش، هزینه کارمزد، خواب سرمایه بازار یک فاز عقبنشینی دارد.
موجودی بالای انبارها
موضوع دیگر موجودی بالای انبارها است، موجودی کالاهایی که با قیمت پایین خریداری شده و قیمت تمام شده کمی دارند، بنابراین اگر قیمتها پایینتر بیاید از ترس ورود به فاز زیان، حجم فروش ناخودآگاه بیشتر میشود. این دو عامل باعث میشوند که قیمتها روند کاهشی را در پیش بگیرند. در این فاز کف قیمتی، جا دارد که کالای میلگرد تا ۳ هزار و ۳۰۰ تومان هم کاهش قیمت داشته باشد.
رصد بازار و مکانیزمهای مورد تبعیت
برای رصد بازار باید ابتدا به بررسی این موضوع بپردازیم که فولاد از چه مکانیزمهایی تبعیت میکند؛ موضوعی که برای آن باید به یک پله عقبتر برگردیم و روند بازار در هفتههای گذشته را از نظر بگذرانیم. در اواسط هفته گذشته شاهد «رفتار هیجانی» و «تحرک نقدینگی» و عواملی از این دست در بازار فولاد بودیم، ولی در اواخر هفته چند اتفاق افتاد:
۱- بازار ثانویه ارز جدی گرفته شد.
۲- طرح معاملات ثانویه پیشفروش سکه هم اجرایی شد.
همین دو سیگنال کافی بود تا ولع رشد قیمتی در بازار ارز و سکه کاهش پیدا کند، با این تعاریف دو بازار که بهصورت سنتی، «لیدر جو روانی» و «جریان نقدینگی» در بازار بودند متوقف شدند؛ موضوعی که در ادامه بازارهای دیگر هم از این روند تبعیت میکنند؛ یعنی آن فاز التهاب در تمامی بازارها با این دو سیگنال متوقف شد و در حال حاضر هم تکانه جدیدی برای رشد مجدد قیمت دلار وجود ندارد.
از سویی با این پیشفرض که مثلا در قیمت بالای ۸ هزار تومان فعلی دلار اگر کسی مایل به سودآوری باشد، خرید باید به امید فروش بالای ۱۰ هزار تومان باشد که در این شرایط با توجه به تفاوت قیمت خرید و فروش، پتانسیلهای بازار، جو روانی، ریسک معامله و مسائل مختلف، این پتانسیل در بازار وجود ندارد، یعنی تمایلی به رشد قیمت دلار و حرکت انفجاری قیمتها و رفتار هیجانی در بازار فولاد و همه بازارهای کالایی وجود ندارد. با توجه به این شرایط که ذهنیت فعالان بازار از هیجان تخلیه شده، زمان دیدن واقعیتهای معاملاتی فرا رسیده است، الان واقعیتهای معاملاتی «بالا بودن شدید موجوی انبارها»، «نبود تقاضای موثر» و «افت قیمت شمش از روز چهارشنبه» در بازار خودنمایی میکنند.
رویارویی بازار با واقعیت
در این باره در هفته گذشته در روزهای دوشنبه و سهشنبه موضوع «عدم رشد جدی قیمت شمش در بازار» وجود داشت ولی از چهارشنبه بازار وارد فاز «کاهش قیمت» شد، یعنی قیمت تمام شده میلگرد در محصولات نوردی با افت روبهرو شد، از لحاظ بنیادی هم بازار یک فاز کاهش نرخ را در پیش دارد. از سویی کاهش قیمت دلار یا عدم رشد آن هم باعث شده که سیگنال افزایش جدیدی به بازار مخابره نشود، این شرایط باعث شده است بازار واقعیت خود را نشان دهد و واقعیت بازار، کاهش نرخ است. در حال حاضر بازار فولاد در مرحله «واقعیتِ واقعیت» قرار دارد، یعنی در قدم اول «تخلیه بازار از هیجان»، «خودنمایی واقعیتهای عرضه و تقاضا» و در کنار اینها وقتی یک خوشبینی از بین میرود، یک بدبینی جایگزین میگردد و در حال حاضر فاز بدبینی بازار تازه شروع شده است، یعنی اگر اتفاق جدیدی رخ ندهد، یک هفته خطرناک منفی را در بازار خواهیم داشت که آن را هم باید جدی بگیریم.
در کنار همه این موارد سیگنال دیگری هم هست که بهصورت واقعی میتواند بر بازار فولاد تاثیر بگذارد، بحث «صادرات به کشورهای عراق و افغانستان». ایران در کشورهای منطقه مانند این کشورها، بازارهای کاملی را به دست نیاورده است بنابراین اگر نوسان قیمت جدیدی به این بازارها وارد شود (یعنی قیمت تمام شده محصول ایرانی در بازاری مثل بازار عراق خیلی پایین باشد) به آن معناست که میتوانیم به سرعت این بازارها را کشف کنیم، البته سالهاست این تجربه وجود دارد و بهصورت مقطعی توانستهایم بازاری را تصاحب کنیم ولی به سادگی نیز از دست دادهایم؛ این شرایط هم جدی است، از طرف دیگر محمد شریعتمداری وزیر صنعت، معدن و تجارت به گمرک نامهای ارسال کرده که با توجه به آن «صادرات انواع فلزات صرفا از سوی واحدهای تولیدکننده یا نمایندگان رسمی امکانپذیر است»؛ شرایطی که میتواند سختگیریهایی را در مسیر صادرات فولاد ایجاد کند، اما در مورد محصول میلگرد با توجه به ویژگیهای ذاتی و بالا بودن حجم عرضه آن و وفور تولید، سختگیریهای صادراتی روی محصول میلگرد بهصورت کامل توجیهپذیر نیست، عدم توجیهپذیری روی موضوع صادرات میلگرد باعث میشود که سرعتگیر خاصی در برابر بازار صادراتی میلگرد ایجاد نشود.
منبع:دنیای اقتصاد